غرق شدگی در کار و هویت فردی
غرق شدگی در کار و هویت فردی
مهندس یک شرکت خصوصی را تصور کنید که به جای اینکه در محل کار خود حضور داشته باشد، یک روز کامل را در رختخواب و با بی حوصلگی میگذراند. این بی حوصلگی یک روزه اتفاق نمیوفتد، بلکه به آرامی پیش می آید. زمانی که این فرد در یک جلسه پرفشار با یک مشتری سرسخت، به این سوال فکر میکند که “من اصلا چرا اینجام؟!” از لحظه ای که فرد احساس می کند در کارش خوشحال نیست، ناامیدی عمیقی نسبت به کارش کل وجود او را پر می کند. اینگونه سوالات برای افرادی که کل زندگی خود را وقف کارشان کرده اند، باعث بحران وجودی می شود.
مثالی که گفته شد اتفاقی است که معمولا برای افرادی که شغل های با استرس و پرفشاری دارند، زیاد پیش می آید. آن ها زمان زیادی تلاش کرده اند تا به موفقیت شغلی و جایگاهی که دارند برسند. اما چه اتفاقی میوفتد اگر انقدر در کار خود غرق شده باشند که نفرت از کارشان به معنی نفرت از خودشان باشد؟
روانشناسان به زمانی که فرد مرزهای هویت شخصی اش با کارش کم رنگ می شود و به مرور زمان از بین میرود، پدیده “غرق شدگی” میگویند.
اهمیت موفق بودن، رقابت شدید و فرهنگ زیاد کار کردن برای رسیدن به موفقیت افراد زیادی را در طوفان غرق شدگی در کار می اندازد.
شاید برای شما هم سوال باشد که چه چیزهایی باعث میشود یک فرد در کار خود غرق شود؟
_ اولین مورد فرهنگ پرداخت حقوق بیشتر در ازای ساعت های بیشتری کار کردن است.
گذراندن ساعت های بیشتری در محل کار، بهایی است که افراد در ازای دریافت پول بیشتر باید پرداخت کنند. و زمان بیشتری با کار درگیر بودن از کل وقتی که در طی روز داریم باعث میشود کار شما بیشتر و بیشتر هویت شما را تشکیل دهد، چون کار کردن جای روابط و فعالیت های دیگر را مرور زمان می گیرد.
_ داشتن مشاغل خاص و موفقیت های کاری بیشتر باعث افزایش ارزش فرد میان خانواده یا جامعه می شود.
زمانی که والدین شغل های مهمی دارند، انتظارات شغلی از فرزند آن ها بالاتر می رود. یا ترس از شکست خوردن و طرد شدن از خانواده باعث می شود فرد موفقیت در حرفه اش را کل هدف زندگی ببیند.
_ داشتن کار هایی با درآمد بالا، طبقه اجتماعی فرد را تغییر می دهد.
نه فقط خانه، ماشین یا سفرهای بیشتر بلکه دوستان و جمع های خاص که به واسطه موقعیت اجتماعی به آن ها راه پیدا می کنیم، باعث می شود هویت ما بیشتر تحت تاثیر اینکه چگونه خود را به دیگران معرفی کنیم قرار بگیرد.
چگونه بفهمیم در کار خود غرق شده ایم؟
پاسخ به سوالات زیر به شما کمک میکند که بفهمید آیا شما هم در دچار غرق شدگی در کار شده اید یا نه!
1- خارج از محیط کار چقدر درباره کار خود فکر می کنید؟
آیا ذهن شما دائم با افکار مربوط به کار درگیر است؟
2- چگونه خود را معرفی می کنید؟
شغل، عنوان یا کارتان چقدر در این معرفی تاثیر دارد؟
آیا راه های دیگری برای توصیف خود دارد؟
چقدر طول میکشد تا وقتی فرد جدیدی را میبینید در مورد شغلتان به او بگویید؟
3- بیشتر وقت خود را کجا میگذرانید؟
کسی به شما برای اینکه زیاد سرکار هستید غر میزند؟
4- آیا سرگرمی دیگری غیر از کار دارید؟
چند توانایی و مهارت غیرمرتبط با کار خود دارید؟
چقدر دنبال تجربه های جدید و کشف توانایی های جدید ذهنتان هستید؟
5- چه احساسی دارید اگر قرار باشد کار خود را ترک کنید؟
ترک شغل و حرفه فعلی تان چقدر برای شما ناراحت کننده است؟
اگر این سوالات باعث نگرانی شما در مورد میزان تأثیر کارتان در هویت شما شد، و یا متوجه شدید که شخصیت و هویت شما تحت تاثیر کاری که دارید قرار گرفته، هنوز هم دیر نشده و کارهایی هست که میتوانید انجام دهید.
چگونه از غرق شدگی در کار نجات پیدا کنیم؟
- وقت آزاد خود را بیشتر کنید.
وظایفتان را در محل کار انجام دهید، تا وقت آزاد بیشتری داشته باشید و آن را با فعالیت های غیرکاری پر کنید. یک دستیار، کارآموز یا همکار جدید برای کمک در انجام کارها استخدام کنید. اثربخش کار کردن را یاد بگیرید، یادگیری اثربخشی راه سالم کار کردن است.
- از قدم های کوچک شروع کنید.
برای شروع می توانید فعالیت های کوچکی که همیشه به آن علاقه داشتید را انجام دهید. نیاز نیست حتما فعالیت خاص جدیدی که به تعهد احتیاج دارد انجام دهید. شروع به کشف چیزهای جدیدی کنید که ممکن است بخواهید در زندگی و هویت خود ادغام کنید. به عنوان مثال، اگر می خواهید بیشتر ورزش کنید فقط یک یا دو بار در هفته شروع به پیاده روی برای رفتن به محل کار یا ورزش سبک در باشگاه کنید. تغییرات کوچک راحت تر است و با گذشت زمان می تواند منجر به یک چرخه عادت های مناسب شود.
- شبکه ارتباطی خود را دوباره بسازید.
برای بازسازی شبکه ارتباطیتان با دوستان و خانواده خود تماس بگیرید با آن ها قرار بگذارید تا دور هم جمع شوید، حتی از طریق پیام یا تلفن با آن ها در ارتباط باشید و روابطی که داشتید دوباره تقویت کنید.
- درباره چیزهایی که در زندگی برای شما مهم است فکر کنید.
اصول و ارزشهای خود را مرور کنید. چه چیز برای شما بیشتر اهمیت دارد؟ به آن چه در زندگی برای شما مهم است فکر کنید و بگذارید این اولویت ها شما را راهنمایی کنند.
- به خود فراتر از عنوان شغلیتان نگاه کنید.
رابطه میان خود و کارتان را فقط از دیدگاه شرکتی که در آن کار می کنید نگاه نکنید. مهارت هایی که دارید می تواند در زمینه های مختلفی استفاده شود.